آدم ربایی برای الماس 130 میلیاردی
گروه حوادث / فروشنده الماسهای گرانبها که یک مرد کارخانهدار را گروگان گرفته بود پس از دستگیری مدعی شد به خاطر یک الماس 130 میلیاردی دست به این کار زده است.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 10 صبح دوم شهریور مرد میانسالی به کلانتری 118 ستارخان رفت و از ربوده شدن برادرش شاهین خبر داد. او گفت: برادرم کارخانه سنگ بری در جنوب تهران دارد. روز گذشته برای رفتن به میهمانی خانه را ترک کرد اما دیگر خبری از او نشد. نگرانش شدیم و ساعاتی بعد فردی با ما تماس گرفت و درخواست 130 میلیارد تومان یا جواهرات برای آزادی برادرم کرد. در بررسیها متوجه شدیم که 4 سرنشین یک خودرو پژو او را ربودهاند.
به دنبال این شکایت به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران تحقیقات برای یافتن شاهین آغاز شد. مأموران بلافاصله به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل سکونت مرد کارخانهدار پرداخته و درنهایت موفق شدند شماره پلاک خودرو پژو 405 را که مرد کارخانه دار با آن ربوده شده بود بهدست آورند. بدین ترتیب مالک خودرو بهنام فرشاد شناسایی شد.
اما این تنها سرنخ تیم جنایی نبود، چرا که در تحقیقات از خانواده شاهین مشخص شد که وی با مرد میانسالی به نام فرشاد بر سر یک قطعه الماس گرانبها اختلاف قدیمی داشته است.
بدین ترتیب فرشاد زیر نظر گرفته شد و کارآگاهان اداره یازدهم آدم ربایی موفق شدند پس از 6 روزمخفیگاه متهمان را در اطراف تهران پیدا کنند. در نهایت با ورود به محل، مرد کارخانه دار آزاد و سه متهم نیز در این پرونده دستگیر شدند.
در ادامه عملیات از مخفیگاه متهمان یک قبضه کلت کمری به همراه فشنگ جنگی، گاز اشک آور،شوکر و سه قبضه چاقو کشف و ضبط شد.
مرد کارخانه دار در تحقیقات گفت: قصد رفتن به میهمانی داشتم که توسط چهار مرد ربوده شدم. آنها ابتدا مرا به بیابان بردند و در چادری مسافرتی که برپا کرده بودند شکنجه دادند در ازای آزادیام یک قطعه الماس میخواستند بعد از ساعتی دوباره مرا سوار خودرو کرده و به خانهای در اطراف تهران بردند و دوباره شکنجه کردند. آنها گفتند اگر الماس را به آنها ندهم مرا خواهند کشت.
اعتراف به آدم ربایی
سردسته باند آدم ربایی که مرد میانسالی است نیز در تحقیقات گفت: من در کار خرید و فروش الماس هستم و سالها قبل الماسی را که خیلی گرانبها بود به شاهین فروختم او الماس را از من گرفت و قرار شد که پولش را بدهد اما بعد از آن مدام بهانه میآورد و در این مدت هیچ پولی به من نداد. هر چه تلاش کردم نتوانستم به پولم برسم و از طرفی چون مدرکی نداشتم نمیتوانستم از شاهین شکایت کنم. در نهایت تصمیم به آدم ربایی گرفتم و موضوع را با چند نفر از دوستانم در میان گذاشتم و نقشه ربودن او را اجرا کردیم.
به دستور بازپرس سهرابی تحقیقات برای دستگیری چهارمین متهم این پرونده و بررسی انگیزه این آدم ربایی ادامه دارد.

متهم به قتل :
پدربزرگم را کشتم چون تحقیرم میکرد
گروه حوادث/ پسر جوان که به خاطر تحقیر و توهینهای پدربزرگش او را به قتل رسانده بود، با درخواست قصاص از سوی اولیای دم بزودی در شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه خواهد شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از دوسال پیش با گزارش مرگ مشکوک مرد میانسالی در خانهای واقع در یافتآباد در دستور کار پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت. وقتی مأموران به محل حادثه رفتند، در بررسیهای اولیه دریافتند مردی حدوداً 60 ساله براثر بازگشت گاز بخاری به داخل خانه دچار گازگرفتگی شده و فوت کرده است اما بررسیهای دقیقتر مأموران احتمال قتل را پررنگ کرد از این رو جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت. پس از آن معلوم شد که وی در روز جنایت تنها بوده و همسر جوانش یک شب قبل برای دیدن خانوادهاش به شهرستان رفته بود.
در ادامه تحقیقات فرزند وی به مأموران گفت: 4 سال قبل پس از فوت مادرم، پدرم با زن جوانی ازدواج کرده بود و ما هم هرچند روز یکبار به پدرم سر میزدیم. آن روز هم به قصد دیدنش به خانهاش رفتم اما هرچه زنگ زدم و تماس گرفتم، کسی پاسخگو نبود به همین خاطر در را شکستم و وارد خانه شدم و دیدم او در کنار بخاری خوابیده اما هرچه صدایش کردم جوابی نداد و فهمیدم بر اثر گازگرفتگی مرده است.
سرنخ جنایت
درحالی که این پرونده در حال مختومه شدن بود، 3روز بعد از مرگ، پسر وی راهی دادسرای جنایی تهران شد و گفت: روز بعد از حادثه متوجه شدیم که کارت عابربانک پدرم سرقت و 6 میلیون تومان از حسابش برداشت شده است. به همین خاطر احتمال میدهیم پدرم به دست یک سارق آشنا به قتل رسیده باشد.
در این میان نظریه پزشکی قانونی هم با این مضمون که پیرمرد 60 ساله به علت فشار بر عناصر حیاتی گردن به قتل رسیده است، اعلام شد.
دو روز بعد هم دوباره از حساب مقتول پولی برداشت شد که پلیس با استعلام از بانک متوجه شد پولها از حساب مقتول به حساب فردی به نام فریبرز واریز شده است و در ادامه مشخص شد فریبرز از دوستان کیوان نوه 20 ساله مقتول است. بدین ترتیب با شکایت پسر مقتول دستور بازداشت کیوان صادر و او بازداشت شد.
اعترافات متهم
کیوان پس از دستگیری در ابتدا منکر اطلاع از جنایت شد اما در نهایت به قتل پدربزرگش اعتراف کرد و گفت: من او را کشتم چون مدام من را تحقیر میکرد و میگفت تو آدم به درد نخوری هستی و هیچ کس تو را دوست ندارد! وقتی 2 ساله بودم، پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند. من و برادر بزرگترم پیش پدربزرگ پدریام رفتیم. پدر و مادرم هم چند وقت بعد هرکدام دوباره ازدواج کردند و صاحب فرزند شدند و دیگر توجهی به ما نداشتند. پدربزرگم، عاشق برادرم بود اما اصلاً من را دوست نداشت. روزهای سختی بود. زندگی درخانه پدربزرگی که به اجبار من را نگه داشته بود تا اینکه وقتی 10 ساله شدم، از خانهاش فرار کردم و چون جایی برای زندگی نداشتم، کارتنخواب شدم و با تکدیگری و دستفروشی شکمم را سیر میکردم.وی افزود: بسختی درس خواندم و دیپلم گرفتم. اما هیچ وقت طعم زندگی راحت را نچشیدم. همنشینیام با افراد معتاد باعث شد تا در سنین نوجوانی به شیره تریاک اعتیاد پیدا کنم اما با همت خودم آن را ترک کردم. تا اینکه 16 ساله شدم و پدربزرگم به من پیشنهاد داد تا با او زندگی کنم. اما وقتی به خانهاش رفتم، مدام من را تحقیر میکرد و همین مسأله باعث شده بود که حس حقارت به من دست دهد. همیشه از بیمحبتی و بی محلی اطرافیانم رنج میبردم تا اینکه تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم.
شب حادثه من و پدربزرگم در خانه تنها بودیم که او کنار بخاری خوابید. پتویی را برداشتم و با آن خفهاش کردم و بعد لوله بخاری را از جایش بیرون کشیدم تا با صحنه سازی نشان دهم او بر اثر خفگی ناشی از گاز بخاری فوت کرده و بعد از سرقت کارت عابربانکش، در را از داخل قفل کردم چون معمولاً پدربزرگم شبها در را قفل میکرد و از طریق بالکن به حیاط پریدم و رفتم. تا ساعت 8 شب بخاطر ترس در خیابان پرسه میزدم تا اینکه چند روز بعد دستگیر شدم.
با اعترافات صریح متهم و بازسازی صحنه جرم، اولیای دم با شکایت از کیوان خواستار قصاص او شدند و پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم بزودی محاکمه میشود.
معمای مرگ مرموز پسر 8 ساله
گروه حوادث/ همزمان با مرگ مرموز پسر 8 ساله و مسمومیت برادر 6 سالهاش در خانه شان، بازپرس جنایی تهران تحقیقات خود را برای رمز گشایی از این ماجرای پیچیده آغاز کرد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 10:30 صبح شنبه 8 شهریور مأموران کلانتری 120 سیدخندان در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت از مرگ مرموز پسر 8 سالهای خبر دادند. باتوجه به حساسیت موضوع تحقیقات به دستور بازپرس مصطفی واحدی آغاز شد.
در بررسیهای اولیه و تحقیق از خانواده پسربچه مشخص شد که علاوه بر او برادر 6 سالهاش نیز حالش بد بوده و بیهوش شده که برای درمان به بیمارستان لقمان منتقل شده است. با توجه به مشکوک بودن علت مرگ دستور انتقال جسد کودک به پزشکی قانونی صادر و انجام آزمایشات روی پسر بچه بیهوش نیز آغاز شد.
همچنین در نخستین بررسیها از خانواده دو کودک مشخص شد که پدر و مادر بچهها حدود 6 سال قبل از هم جدا شده و مدتی بعد پدرشان با زن جوانی ازدواج کرده است و سرپرستی بچهها نیز با پدر بوده و مادرشان فقط در هفته 48 ساعت حق ملاقات با فرزندانش را داشته است.
در ادامه تحقیقات تیم جنایی دریافت پنجشنبه گذشته جشن تولد یکی از پسرها بوده و مادرشان بهدنبال بچهها آمده و آنها را با خود به کرج برده تا برایشان جشن تولد بگیرد. ساعت 4 عصر جمعه نیز بچهها را به خانه پدرشان برگردانده است در حالی که حالشان خوب بوده و مشکلی نداشتهاند. همان شب نیز بچهها با پدر و نامادری خود بیرون رفتهاند اما آخر شب که به خانه برگشتند بچهها اظهار خستگی و بیحالی کرده و به اتاقشان رفتهاند تا بخوابند. تا اینکه صبح روز بعد که پدر و نامادری به سراغ بچهها رفتهاند متوجه حال وخیم آنها شده و بچهها را به بیمارستان بردهاند.
پدر دو کودک نیز با احتمال اینکه زمانی که بچهها با مادرشان بودهاند اتفاقی برایشان رخ داده باشد از همسر اول خود شکایت کرده و خواهان بررسی ماجرا شده است.
اما مادر این دو پسربچه با بیان اینکه بچهها هنگام تحویل به پدرشان در سلامت کامل بودهاند با شکایت علیه نامادری بچهها مدعی شد که ساعت 4 بعد از ظهر روز جمعه زمانی که بچهها را برگردانده حالشان خوب بوده و احتمالاً بعد از تحویل بچهها به نامادری و پدرشان این اتفاق برای آنها رخ داده است.
همچنین تحقیقات نشان میدهد که نامادری رابطه خوبی با بچهها داشته است.
هرچند تحقیقات اولیه احتمال مسمومیت دو کودک را تقویت میکند اما بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران اعلام نظر نهایی را به نتیجه آزمایشات سم شناسی پزشکی قانونی درباره علت مرگ موکول کرده است.
گروه حوادث / پسر شرور پس از سرقت یک خودرو به خانه رفت و پدرش را با خودروی مسروقه به قتل رساند.
سرهنگ عبدالله فاتحی، رئیس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی کردستان در این باره به ایرنا گفت: این سارق خودرو در شهرستان دهگلان پس از سرقت یک خودرو به محل سکونت خود در شهرستان سنندج رفت. متهم در محل سکونت خود اقدام به زیر گرفتن پدرش کرده و متواری شد که با هوشیاری مأموران پلیس آگاهی، قاتل در کمتر از یک ساعت بعد از قتل دستگیر شد.سرهنگ فاتحی افزود: قاتل پس از دستگیری علاوه بر اعتراف به سرقت خودرو، انگیزه قتل را اختلافات خانوادگی اعلام کرد.
راننده مست عزاداران را زیر گرفت
گروه حوادث / راننده مست که شامگاه یکشنبه با خودرو وارد هیأت عزاداران شده بود 5 نفر را مصدوم کرد. سرهنگ مهدی سرپناه معاون فرماندهی انتظامی غرب تهران با اعلام این خبر گفت: یک خودرو که راننده آن مست بود، به سمت یک هیأت عزاداری در شهرقدس رفت و تعدادی از عزاداران را زیر گرفت.
مجید کاویانی دادستان عمومی و انقلاب شهر قدس گفت: در این حادثه یک خودروی پژو اقدام به زیرگرفتن تعدادی از عزاداران کرده بود که 4 نفر از مصدومان سرپایی مداوا شدند و یک نفر به بیمارستان منتقل شد در این حادثه یکی از سرنشینان خودروی مذکور دستگیر و خودرو نیز توقیف شد اما تلاش برای دستگیری راننده ادامه دارد.
نجات دختر 3 ساله از چنگ مرد معتاد
گروه حوادث / نظافتچی معتاد که دختر 3 سالهای را روز عاشورا در تبریز ربوده بود در کمتر از 23 ساعت دستگیر شد.
فرهنگ نوروزی، فرمانده انتظامی شهرستان تبریز در تشریح این خبر گفت: روز یکشنبه ۹ شهریور به پاسگاه انتظامی ۱۲ تبریز اعلام شد که دختری 3 ساله ربوده شده است و در پی آن تیمهای تخصصی پلیسی تشکیل و در کمتر از ۲۴ ساعت آدم ربا را شناسایی و دستگیر کردیم.
نوروزی گفت: کودک ربا که خود را در محاصره پلیس دید از باز کردن در خانه خودداری کرد اما پلیس با دستور قضایی در و شیشه را شکسته و یسنا دختر سه ساله را نجات داد. وی افزود: متهم مردی 37 ساله، متأهل ، معتاد و نظافتچی ساختمان است و پیشتر نیز در کودک ربایی ناکام مانده بود.
طلاق به خاطر ولخرجی های همسر
گروه حوادث/ اگرچه در هر گوشه از راهروی طبقه دوم دادگاه خانواده همهمهای برپا بود اما صدای مشاجره لفظی میان زوج جوان بیشتر از سایرین به گوش میرسید. مرد جوان رو به همسرش با صدای بلند گفت: پول ندارم. نداشتن میدونی چیه؟ پول ندارم بفهم.زن جوان هم بدون اندکی شرم از نگاه سنگین آدمهایی که حالا بیشتر از قبل به آنها نگاه میکردند فریاد زد: پول نداری نباید ازدواج میکردی! یک نفر به این مرد حالی کنه که وقتی نمیتونستی مخارج زندگی همسرت را تأمین کنی، مجرد میموندی!
چند دقیقهای این کشمکش ادامه داشت تا اینکه منشی دادگاه آنها را به داخل شعبه فراخواند؛ مهیار... و ستاره...
آنها پس از ورود به شعبه بازهم جر و بحثشان را ادامه دادند تا اینکه قاضی پرونده آنها را به آرامش دعوت کرد و گفت: با جر و بحث مشکلتان حل نمیشود. یک به یک توضیح دهید تا ببینم مشکلتان چیست؟
مهیار بدون هیچ تعللی گفت: من 25 سال دارم و یکسال است که با ستاره ازدواج کردهام. در این یکسال به اندازه 10 سال سختی کشیدهام چراکه دو شیفت کار میکنم اما نمیتوانم مخارجی که این زن انتظار دارد را تأمین کنم. در نهایت هم او باید آبروی من را ببرد و دستش جلوی پدرش دراز باشد. آقای قاضی اگر من کار نمیکردم انتقاد او وارد بود اما دیگر نمیتوانم که 3 شیفت کار کنم. نه تفریحی دارم و نه استراحتی چون این زن در طول یکسال به اندازه چند سال ولخرجی کرده است و در آخر هم من را بهخاطر آنکه نتوانستم خواستههای عجیب و غریبش را فراهم کنم مورد شماتت قرار میدهد. دیگر خسته شدهام و توان ادامه زندگی با این زن و افکارش را ندارم. در ادامه قاضی به ستاره نگاهی کرد و گفت: حرفهای همسرت را قبول داری؟ ستاره پاسخ داد: من و مهیار پس از چند ماه آشنایی، ازدواج کردیم. حالا هم یک سال از ازدواجمان میگذرد که 6 ماه از آن فقط دعوا کردیم. این مرد توان اداره زندگی و خواستههای من را ندارد. وقتی وسیلهای برای خانه یا لباسی میخرم مدام از من انتقاد میکند که نباید خرید کنم. مگر او وظیفه ندارد همسرش را از نظر مالی تأمین کند.
من در خانوادهای بزرگ شدم که هرچه میخواستم پدرم برایم تهیه میکرد. اگر مهیار نمیتوانست خواستههای من را تأمین کند قبل از ازدواج باید فکرش را میکرد نه اینکه پس از ازدواج ادای آدمهای زحمتکش را در بیاورد و بعد هم من برای خرید کردن همیشه استرس داشته باشم و...
در این هنگام مهیار حرف ستاره را قطع کرد و گفت: قرار نیست هزینه ولخرجی تو را هم تأمین کنم. تو اصلاً بلد نیستی قناعت کنی و...
ستاره جواب داد: اگر از پس خرج و مخارج زندگی بر نمیای از پدرت کمک بگیر. خانواده ات که وضعیت مالی خوبی دارند.
مهیار روبه قاضی کرد و گفت: من مستقل هستم و در حدی که خودم بتوانم هزینه کنم خرج میکنم و دوست ندارم غرورم را با گرفتن پول از خانوادهام خراب کنم. ستاره گفت: وقتی غرورت از حفظ کردن من و زندگیت با ارزشتره پس ما نمیتونیم باهم زندگیمان را ادامه دهیم. آقای قاضی حکم طلاق ما را صادر کنید.پس از آن قاضی هر دو را به آرامش دعوت کرد و گفت: صورتجلسه را امضا کنید. دو هفته دیگر رأی شما را صادر میکنم...
امیرحسین صفدری، کارشناس خانواده
زوجهای جوان باید واقعیت زندگی را بپذیرند
مهمترین و اصلیترین مشکل این زوج این است که هنوز بین زندگی مجردی و زندگی متأهلی تفکیک قائل نشدهاند. باید واقعیت زندگی خود را بپذیرند و نیازهای زندگیشان را بر اساس میزان درآمد خودشان برآورده کنند. پول نگرفتن پسر از پدر در مواقع غیر ضروری کاری منطقی است چراکه این مسأله میتواند استقلال پسر را مخدوش کند. البته اگر این زوج واقعیتهای زندگی را درک کنند و خواسته هایشان را بر اساس میزان درآمدشان تنظیم کنند مشکلاتشان حل شده و از جدایی زود هنگام جلوگیری میکنند.
مراقب «کلاهبرداری نیجریهای» باشید
گروه حوادث / برنده شدن در لاتاری و قرعه کشی یا دریافت سهم الارث بزرگ خاندانی که در خارج از کشور فوت کرده بهانه تازه کلاهبرداران برای سرکیسه کردن مردم ناآگاه و زودباور است که با نام کلاهبرداری نیجریهای معروف شده است.سرهنگ علیمحمد رجبی، رئیس مرکز تشخیص و پیشگیری از جرایم سایبری پلیس فتا ناجا، در توضیح این شیوه کلاهبرداری سایبری گفت: کلاهبرداران فضای سایبری که با شگردهای مختلفی از جمله اینکه ایرانی ساکن خارج از کشور هستند و قصد اهدای ثروت خود به یک نفر ایرانی را دارند اعتماد فرد را جلب کرده و بعد از دریافت پول به بهانه هزینه انتقال ارثیه از افراد کلاهبرداری میکنند. در این روش کلاهبرداران با ارسال ایمیل یا پیام به فرد مورد نظر با جعل عناوینی همچون تاجر ورشکسته، شاهزاده مخلوع، وکیل خانوادهای که بزرگ آن خانواده فوت کرده یا حتی بهعنوان برنده شدن در یک لاتاری یا قرعهکشی و بختآزمایی کاربران را فریب داده و از آنها اخاذی میکنند. در همه روشها کلاهبرداران پس از جلب اعتماد کاربران میگویند برای دریافت جایزه یا سهم بردن از ارث باید مبالغی تحت عنوان هزینه مالیاتی، بانکی و... پرداخت کنند. حتی برای متقاعد کردن طعمههای خود مدارک مختلفی مثل چک در وجه آنها صادر میکنند که البته آنها جعلی است. وی در ادامه افزود: سودجویان با استفاده از روشهای مختلف مهندسی اجتماعی تا حد ممکن از قربانی اخاذی کرده و پس از اینکه کاربر متوجه کلاهبرداری میشود ارتباط خود را قطع میکنند. از اینرو افراد باید از اعتماد بیجا خودداری کرده و از واریز وجه و در اختیار گذاشتن اطلاعات بانکی خود به افراد ناشناس بپرهیزند.